آموزش مسائل زندگی کاملا اسلامی و به روز

آموزش مسائل زناشویی و زندگی کاملا اسلامی و به روز

آموزش مسائل زندگی کاملا اسلامی و به روز

آموزش مسائل زناشویی و زندگی کاملا اسلامی و به روز

اسلام چه حقوقی برای زنان قائل است؟

منبع: جام جم

با ظهور اسلام وتعلیمات ویژه آن زندگی وارد مرحله نوینی گردید ،که با گذشته فاصله زیادی داشت،در این دوره دیگر مستقل واز کلیه حقوق فردی واجتماعی وانسانی بر خوردار گردید،پایه تعلیمات اسلام در مورد زن همان است که در آیا ت قرآن می خوانیم «ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف »یعنی زن همان اندازه که در اجتماع وظائف سنگین به عهده دارد حقوق قابل توجهی نیز دارا است.

اسلام زن را مانند مرد برخوردار از روح کامل انسانی واراده و اختیار دانسته واورا در مسیر تکامل که هدف خلقت است ،می- بیند،لذا هر دو را در یک صف قرار داده وبا خطاب های «یا ایها الناس و یا ایها الذین آمنوا »مخاطب ساخته ،برنامه های تربیتی واخلاقی وعلمی را برای آنها لازم کرده است ،وبا آیاتی مثل :«ومن عمل صالحا من ذکر او انثی و هومؤمن فاولئک ید خلون الجنة»(غافر40 )وعده برخوردار شدن از سعادت کامل به هر دوجنس داه وبا آیاتی مانند :«من عمل صالحا من ذکر او انثی وهومؤمن فلنحیینه حیوة طیبة ولنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون .»(نحل 95 )تصریح کرده است که هر یک از زن ومرد می توانند به دنبال اجراءبرنامه های اسلام به تکامل معنوی ومادی برسند ،وبه حیاتی «طیب»وپاکیزه که سراسر آرامش است گام نهند.

اسلام زن را مانند مردبه تمام معنی مستقل وآزادمی داند ، وقرآن با آیاتی نظیر:«کل نفس بماکسبت رهینه »ویا «من عمل صالحا فلنفسه ومن اساءفعلیها »این آزادی رابرای عموم افراد اعم از زن ومرد بیان می دارد،ولذا در برنامه های مجازاتی هم می بینیم درآیاتی مثل :«الزانیة والزانی فاجلدوا کل واحدمنهما مأة جلدة »ومانند آن هر دو را به مجازات واحدی محکوم می کند . از طرفی چون استقلال ،لازمه اراده واختیار است لذا اسلام این استقلال را در کلیه حقوق اقتصادی می- آورد وانواع واقسام ارتباطات مالی رابرای زن بلامانع دانسته واورامالک درآمد وسرمایه خویش می شمارد.درسوره نساءمی خوانیم :«للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساءنصیب مما اکتسبن »با توجه به لغت «اکتساب »که بر خلاف «کسب»براین بدست آوردن مالی است که نتیجه اش متعلق به شخص بدست آورنده است .

»»»> بقیه در ادامه مطلب

وهمچنین با د رنظر گرفتن قانون کلی :

«الناس مسلطون علی اموالهم »

یعنی همه مردم بر اموال خود مسلطند .

بدست می آید چگونه اسلام به استقلال اقتصادی زن احترام می گذارد وتفاوتی بین زن ومرد نگذاشته است.

خلاصه آنکه زن دراسلام یک رکن اساسی اجتماع بشمار می رود وهرگز نباید با او معامله یک موجود فاقد اراده ووابسته نیازمندبه قیم نمود.

در معنی تساوی نباید اشتباه کرد :

تنها مطلبی که باید به آن توجه داشت (ودر اسلام به آن توجه خاص شده )ولی بعضی روی یک سلسله احساسات افراطی و حساب نشده آنرا انکار می کنند ،مسئله تفاوتهای روحی وجسمی زن ومرد و تفاوت وظایف آنها است .

ما هر چه را انکارکنیم این حقیقت را نمی توانیم انکار نمائیم که بین این دو جنس هم از تظر جسمی وهم از نظر روحی تفاوت زیادی هست ،که ذکر آنها د رکتب مختلف ،ما را از تکرار آنها بی نیاز می سازد، وخلاصه همه آنها این است که :چون زن پایگاه پیدایش وجود انسان است ،ورشد نونهالان در دامن او انجام می پذیرد ،همانطور که جسما متناسب با حمل و پرورش وتربیت نسلهای بعد آفریده شده ،از نظر روحی هم سهم بیشتری از عواطف و احساسات دارد .

با وجود این اختلافات دامنه دار آیا می توان گفت زن ومرد باید د رتمام شئون همراه یکدیگر گام برداشته ودر تمام کارها صددر صد مساوی باشند ؟!

مگر نه این است که باید طرفدار عدالت در اجتماع بود ؟آیا عدالت غیر از این است که هرکس به وظیفه خود پرداخته واز مواهب ومزایای وجودی خویش بهره مند گردد ؟!

بنابر این آیا دخالت دادن زن د رکارهائی که خارج از تناسب روحی وجسمی اوست بر خلاف عدالت نمی باشد ؟

اینجاست که می بینیم اسلام در عین طرفداری از عدالت ،مرد را د رپاره ای از کارهای اجتماعی که به خشونت ویا دقت بیشتری نیازمند است . مانند :سرپرستی کانون خانه و ...مقدم داشته و مقام معاونت را به زن واگذار کرده است .

یک «خانه »ویک «اجتماع»هر کدام احتیاج به مدیر دارند ومسئله مدیریت د رآخرین مرحله خود ،باید در یک شخص منتهی گردد ،و گرنه کشمکش وهرج ومرج برقرار خواهد شد .

با این وضع آیا بهتر است که مرد برای این کار نا مزد گردد یا زن ؟همه محاسبات دور از تعصب می- گوید وضع ساختمانی مرد ایجاب می کند که مدیریت خانواده به عهده او نهاده شود وزن «معاون »او گردد.

گرچه جمعی اصرار دارند این واقعیتها را نادیده گیرند ،ولی وضع زندگی خارجی حتی د رجوامع امروز وحتی د رمللی که به زنان آزادی ومساوات کامل داده اند ،نشان می دهد که عملا مطلب همان است که در بالا گفته شد اگر چه د رسخن خلاف آن گفته شود

ارزش معنوی مرد وزن

قرآن مجید ،زن وومرد را د رپیشگاه خدا و د روصول به مقامات معنوی د رشرایط مشابه یکسان می شمارد وهرگز اختلاف جنسیت وتفاوت ساختمان جسمانی وبه دنبال آن پاره ای از تفاوتها د رمسئولیت ها- ی اجتماعی را د لیل بر تفاوت میان این دو ازاین نظربدست آوردن تکامل انسانی نمی شمارد بلکه هردو را از ایتنت نظر کاملا در یک سطح قرار می دهد و لذا آنها را با هم ذکر کرده است آیات فراوان قرآن در عصر و زمانی نازل گردید که بسیاری از ملل دنیا در انسان بودن جنس زن تردید داشتند و آن را یک موجود نفرین شده ،و سرچشمه گناه و انحراف و مرگ می دانستند .

»»»> بقیه در ادامه مطلب

بسیاری از ملل پیشین حتی معتقد بودند که عبادات زن د رپیشگاه خدا مقبول نیست . بسیاری از یونانی ها زن را یک موجود پلید واز عمل شیطان می دانستند ، رومی ها و بعضی از یونانی ها معتقد بودند که اصولا زن دارای روح انسانی نیست و بنابر این روح انسانی منحصرا در اختیار مردان است .

جالب اینکه تا همین اواخر علمای مسیحی د راسپانیا د راین باره بحث می کردند که آیا زن مثل مرد ،روح انسانی دارد و روح او بعد از مرگ جاودان خواهد ماند یا نه ؟و پس از مباحثاتی به این نتیجه رسیدند که چون روح زن ،برزخی است میان روح انسان و حیوان ،جاویدان نیست بجز روح مریم !

از اینجا روشن می شود این اتهام که پاره ای از افراد بی اطلاع گاهی اسلام را متهم می کنند که اسلام دین مردها است نه زنها ،چه اندازه از حقیقت دور است ،به طور کلی اگر در پارهای از قوانین اسلام به خاطر تفاوتهای جسمی وعاطفی که میان زن ومرد وجود دارد تفاوتهائی از نظر مسئولیت های اجتماعی دیده می شودبه هیچ وجه به ارزش معنوی زن لطمه نمی زند ،و از این لحاظ زن و مرد با یکدیگر تفاوتی ندارند و در های سعادت به طور یکسان به روی هر دوباز است ،چنانکه در آیه قرآن می خوانیم «بعضکم من بعض »همه از یک جنس ویک جامعه هستید .

ارزش معنوی مرد وزن

قرآن مجید ،زن وومرد را د رپیشگاه خدا و د روصول به مقامات معنوی د رشرایط مشابه یکسان می شمارد وهرگز اختلاف جنسیت وتفاوت ساختمان جسمانی وبه دنبال آن پاره ای از تفاوتها د رمسئولیت ها- ی اجتماعی را د لیل بر تفاوت میان این دو ازاین نظربدست آوردن تکامل انسانی نمی شمارد بلکه هردو را از ایتنت نظر کاملا در یک سطح قرار می دهد و لذا آنها را با هم ذکر کرده است آیات فراوان قرآن در عصر و زمانی نازل گردید که بسیاری از ملل دنیا در انسان بودن جنس زن تردید داشتند و آن را یک موجود نفرین شده ،و سرچشمه گناه و انحراف و مرگ می دانستند .

»»»> بقیه در ادامه مطلب

بسیاری از ملل پیشین حتی معتقد بودند که عبادات زن د رپیشگاه خدا مقبول نیست . بسیاری از یونانی ها زن را یک موجود پلید واز عمل شیطان می دانستند ، رومی ها و بعضی از یونانی ها معتقد بودند که اصولا زن دارای روح انسانی نیست و بنابر این روح انسانی منحصرا در اختیار مردان است .

جالب اینکه تا همین اواخر علمای مسیحی د راسپانیا د راین باره بحث می کردند که آیا زن مثل مرد ،روح انسانی دارد و روح او بعد از مرگ جاودان خواهد ماند یا نه ؟و پس از مباحثاتی به این نتیجه رسیدند که چون روح زن ،برزخی است میان روح انسان و حیوان ،جاویدان نیست بجز روح مریم !

از اینجا روشن می شود این اتهام که پاره ای از افراد بی اطلاع گاهی اسلام را متهم می کنند که اسلام دین مردها است نه زنها ،چه اندازه از حقیقت دور است ،به طور کلی اگر در پارهای از قوانین اسلام به خاطر تفاوتهای جسمی وعاطفی که میان زن ومرد وجود دارد تفاوتهائی از نظر مسئولیت های اجتماعی دیده می شودبه هیچ وجه به ارزش معنوی زن لطمه نمی زند ،و از این لحاظ زن و مرد با یکدیگر تفاوتی ندارند و در های سعادت به طور یکسان به روی هر دوباز است ،چنانکه در آیه قرآن می خوانیم «بعضکم من بعض »همه از یک جنس ویک جامعه هستید .

نگاهی به چرایی کوچکتر بودن زنان از شوهران

منبع: جام جم

زمانی که علم جامعه شناسی آشکارا اعلام می کند ازدواج در زمره پیچیده ترین روابط انسانی است، شاید بتوان تأمل زیادی در این خصوص داشت و از زوایای مختلف آن را مورد بررسی قرار داد، زیرا بسیار شنیده شده که ازدواج، مظهر برخورد فرهنگ و طبیعت است. به این صورت که جامعه می کوشد طبیعت را مهار کند و آن را به فرهنگ تبدیل نماید و به دلیل همین ویژگی هاست که بیان می شود میثاق زناشویی با توجه به زمان و شرایط دوران خودش، دچار دگرگونی ها و تغییراتی شده ، ولی نفس آن از قدیم الایام یکی بوده است.

 ازدواج  ابعاد گوناگونی دارد و  انتخاب همسر  نیز گزینه های متفاوتی دارد که جدای از نزدیکی فرهنگ ها ، جغرافیا، تحصیلات  و...  «سن» یکی از ویژگی هایی است که مورد توجه بوده و تفاوت سنی در همه اعصار به گونه ای بوده که نشان می دهد در تفاوت سنی زوجین ، مرد چند سالی بزرگتر از زن بوده است. به طوری که در ایران پدیده گزینش همسر، پراکندگی خاصی داشته است؛ از این رو تفاوت سن زوجین در ایران امری طبیعی به نظر می رسد و میزان این تفاوت، تا آنجا مورد توجه قرار می گیرد که در بیشتر موارد میان 4 تا 12 سال است.

اما بسیاری از جامعه شناسان معتقدند در یک جامعه صنعتی یا رو به صنعتی شدن و پویا، معیارها نیز در حال تغییر و دگرگونی است. چه بسا هنوز وجود داشته باشند افرادی که به تفاوت سنی میان زوجین با تأکید بزرگتر بودن مرد از زن صحه بگذارند، اما در جامعه ای که زنان دست به فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، هنری و حتی مطالعاتی و سیاسی می زنند، از نظر تحصیلات ارتقاء پیدا می کنند و جایگاه ها، موقعیت هایی برتر و یا همسان مردان به دست می آورند و همین باعث می شود مقوله سن در ازدواج آنان نیز دچار تغییر شود. مثلاً در جامعه امروز، بسیار دیده شده زنانی که از همسران خود بزرگتر هستند. با این حساب می توان گفت که نظریه همسر گزینی با توجه به شرایط خاص هر جامعه می تواند تغییر یابد و در نهایت موجب طرح این پرسش می شود که آیا بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان موجب بروز مشکلاتی می شود؟

»»»> بقیه در ادامه مطلب

پاسخ های مختلفی شامل این پرسش می شود؛ پاسخ های مخالف و موافقی که بحث بر سر هر کدام می تواند نظر عده ای خاص را پاسخگو باشد.

دکتر امان قرایی مقدم، محقق و استاد دانشگاه در این خصوص می گوید: «به نظر من این تفاوت سنی، منفی است زیرا با تحقیقاتی که روی 2 هزار و 167 پرونده طلاق انجام داده ایم، به این نتیجه رسیده ایم که یکی از مهمترین دلایل طلاق در میان زوجین، بروز همین تفاوت سنی است. یعنی بزرگتر بودن زن از مرد، زیرا این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست.

فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین اینگونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود

جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند. آنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.

حمید اکبری- کارمند، می گوید: «دوستی داشتم که همیشه می گفت من با یک زن پولدار ازدواج می کنم. چند سالی از او خبر نداشتم تا این که هفته پیش او را دیدم. سوار خود روی آخرین مدل شده بود و از ظاهرش مشخص بود که وضع مالی خوبی دارد. برایم تعریف کرد که با خانمی 9 سال بزرگتر از خودش ازدواج کرده و از زندگی اش هم راضی است و به هر چه می خواسته، رسیده است. خوشحال شدم ولی نتوانستم باور کنم، چون آن دوست ِ خیلی شاد و سر حال سابق نبود

ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی منوط است. مثلاً دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «خام بودن جوانان و تحت تأثیر احساسات قرار گرفتن، یکی دیگر از دلایلی است که موجب چنین ازدواج هایی می شود، زیرا باید در نظر داشت برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند

این در حالی است که دکتر نوید ایرانپور، پژوهشگر مسائل خانواده در یک طبقه بندی به چرایی و چگونگی این ازدواج ها اشاره می کند.وی معتقد است این ازدواج ها را می توان در 3 طبقه مجزا قرار داد:

الف- آن دسته از ازدواج هایی است که بنابر اجبار صورت گرفته و خانواده با انتخاب دختری بزرگتر از پسر بنابر از شرایط خاصی، پسر را به ازدواج مجبور می کنند.

ب- ازدواج هایی که بر پایه عشق و علاقه دو طرف بنا نهاده شدند.

ج- ازدواج هایی که بُعد اقتصادی دارند.

وی در ادامه سخنانش نتایج چنین ازدواج هایی را این گونه بیان می کند: «با توجه به نوع چگونگی ازدواج، مسلماً رفتارهای متفاوتی نیز بروز پیدا می کند. در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید

غیر از این، ازدواجی که بر پایه زور و اجبار است در نوع خود بدترین واکنش را داراست، زیرا زن و مرد بیشترین تنش ها را در خود خواهند داشت. در چنین خانواده هایی بیشترین تنش بر سر این موضوع است که چه کسی قدرت را در دست بگیرد، مرد یا زن؟ مرد به دلیل نگرش سنتی می خواهد مردانگی نشان دهد و حاکم خانه باشد و زن به علت بزرگتر بودن نمی تواند این نکته را تحمل کند و تنش بر سر قدرت، می تواند نهاد خانواده را دچار مشکل کند.

دوست می گفت: «با مدیر عامل شرکت کامپیوتری که در آن مشغول به کار بودم، ازدواج کردم. او 7 سال از من بزرگتر است و ما 5 سالی است که زندگی مشترکی داریم. راضی ام اما گاهی اوقات احساس می کنم همانند یک مهره هستم و هیچ اراده ای از خود ندارم. تنها این مورد است که ناراحتم می کند

در حالی که عده ای از کارشناسان با این کار مخالف هستند، گروهی دیگر توافق دارند که نمی توان یک حکم کلی برای چنین مسئله ای در جامعه ایران صادر کرد، زیرا هنوز تعریف مشخص و دقیقی از وظایف زن و مرد نسبت به هم تبیین نشده و یا اگر شده کمتر عملی می شود و به همین دلیل است که اختلاف ها روز به روز بیشتر می شود؛ بنابراین در حالی که در زندگی های عادی زناشویی تنش هایی را شاهد هستیم، طبیعی است میان خانواده ای که زن چند سالی هم از شوهرش بزرگتر است، شاهد حرف ها و حدیث هایی هم باشیم. به طور مثال به مرد می گویند هیچ کس را به او نمی دادند و آمد این زن را گرفت و یا این زن سنش بالا رفته بود و مجبور شد با کوچکتر از خودش ازدواج کند، که تمامی این حرف ها در کنار مشکلات دیگر می تواند آسیب پذیری خانواده را افزایش دهد. عده ای از روان شناسان اجتماعی با نگاهی از بعد روان شناسانه و روان شناختی نیز سعی بر تحلیل این دسته از ازدواج ها دارند.

آنان معتقدند از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند. حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند. از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند و احتمالاً به فکر جدایی و یا ازدواج دوم بیفتد و...

خانمی می گفت: «پس از 15 سال زندگی، شوهرم به من می گوید تو پیر هستی. من 6 سال جوان تر از تو هستم. می گوید اگر به خاطر ثروت و موقعیت تو نبود، با تو ازدواج نمی کردم. خیلی غصه دار شدم. من با عشق جلو رفتم و او با پول. حالا که به آن چیزهایی که می خواسته، رسیده، به من می گوید تو پیر هستی. پس از 15 سال زندگی این حرف ها دلم را آتش می زند

دکتر ایرانپور به نوع تفاوت در اختلافات سنی نیز اشاره می کند. به این معنی که اگر تفاوت سنی میان زن و مرد 3 تا 4 سال باشد، از یک حد معمولی برخوردار است. در این شرایط زنی که 3 یا 4 سال بزرگتر از شوهرش است، معمولاً در برابر موضع مرد کوتاه می آید و می کوشد مطیع باشد. در صورتی که هر چه این تفاوت سنی افزایش یابد، حس مادری، خواهر گونه و یا سرپرست در زن بیشتر می شود. مثلاً زنی که 15 سال و یا بیشتر از همسرش بزرگتر است، همواره همانند مادر یا خواهر بزرگتر با شوهرش برخورد می کند.

خانم کارمندی می گفت: «با کسی ازدواج کردم که 10 سال از من کوچکتر است. همه می گویند جای پسرت است و به او هم می گویند که با مادرت ازدواج کرده ای. شاید حق دارند. ولی ما با هم خوشبخت هستیم و 7 سال است که زندگی می کنیم. تمام خرج تحصیلش را خودم دادم و برای دکترا گرفتن فرستادمش خارج از کشور. می گفتند این کار را نکن می رود و دیگر بر نمی گردد؛ ولی همسرم رفت دکترایش را گرفت و برگشت و با هم زندگی می کنیم. الان حرف های مردم کمتر شده؛ ولی هنوز وقتی ما دو تا را با هم می بینند تعجب می کنند.» تمام این مسائل زمانی کنار هم جمع شده، باعث می شوند کارشناسان نظرات مختلفی را ارائه دهند؛ هر چند این نظرات در آخر به نقطه ای مخالف ختم می شود و گویی هنوز عُرف جامعه و مردم آن را قبول ندارند.

دکتر قرایی مقدم در این خصوص می گوید: «شاید چنین ازدواج هایی نکات مثبتی هم داشته باشد مثل اداره زندگی از سوی زنی آگاه و مدیره. ولی کنار این نکات مثبت، این نکات منفی است که خود نمایی می کند زیرا اگر خود فرد پذیرای شرایطش باشد، تا اندازه ای می تواند نگاه جامعه و مردم را تحمل کند و تأثیرات منفی این برخوردها همیشه در زندگی خانوادگی آنان بروز می یابد.» در هر حال، با نگاهی می توان خانواده هایی را یافت که با بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان، زندگی هایی شاد و زیبا دارند.

آقای که کارمند فرودگاه است می گوید: «روزی که مثل همیشه مشغول چک کردن یکی بودن شناسنامه ها با هویت مسافر بودم، دیدم زن و مرد مو سپیدی شناسنامه هایشان را دادند. مرد 5 سال کوچکتر از زن بود. با خنده گفتم: پدر جان خانمت که 5 سال بزرگتر است. پیرمرد لبخندی زد و گفت: مگر چه عیبی دارد، عوضش خانمم هنوز شاداب تر و جوان تر از من مانده، مگر نه؟

ده را حل طبیعی برای تقویت میل جنسی

منبع: http://www.health.discovery.com 

سلامت جسمی و روحی نقش مهمی در سلامت جنسی دارد. پس هر عاملی که سلامت جسمی و روحی ما را تقویت کند، سلامت جنسی ما را بهبود می‌بخشد. تغذیه مناسب، ورزش، خواب کافی، عادت‌های خوب و روحیه سالم از جمله این عامل‌ها هستند. بنابراین، به جای گوش دادن به تبلیغات شرکت‌های داروسازی، به نهادینه کردن عادت‌های خوب در خود بیاندیشید. مقاله‌ای را که در ادامه می‌خوانید، خانم دکتر کاترین هود تنظیم کرده که مدرس افتخاری دانشگاه آکسفورد انگلستان است.

ده را حل طبیعی برای تقویت میل جنسی در ادامه مطلب

»»»> بقیه در ادامه مطلب

1. احساس خوبی درباره خود داشته باشید

  هیج چیز به اندازه‌ی ارزش قائل شدن برای خود، میل جنسی را در شما تقویت نمی‌کند. وقتی احساس غم می‌کنید، به خود توجه کنید و زمانی را فارغ از همه چیز به آرامش مطلق اختصاص دهید یا به فعالیت‌هایی مشغول شوید که احساس شما را نسبت به خودتان بهتر می‌کنند.

  2. تغذیه مناسبی داشته باشید

  اگر بدن شما در اثر بهداشت نامناسب ضعیف شود، بی‌گمان بر فعالیت‌های جنسی شما نیز اثر می‌گذارد. پنج تا نه عدد میوه و سبزی در روز سلامتی شما را تضمین می‌کند. ویتامین‌ها و موادی به نام آنتی‌اکسیدان، که در میوه‌ها و سبزی ها وجود دارند، باعث می‌شوند جریان مناسبی از خون به اندام‌های جنسی شما برقرار باشد. هم‌چنین، این مواد به سلامت رگ‌ها، از جمله رگ‌های اندام های جنسی، کمک می‌کنند.

  3. وزن خود را کاهش دهید

  زیادی وزن نه تنها روی اعتماد به نفس و احساسات جنسی شما اثر می‌گذارد، بلکه خطر مبتلا شدن شما به بیماری‌های رگ‌ها را افزایش می‌دهد و همان گونه که گفتیم، این بیماری‌ها بر جریان خون به اندام‌ها جنسی اثر منفی دارند.

  4. سیگار کشیدن را کنار بگذارید

  سیگار کشیدن با تنگ کردن رگ‌های خونی بر جریان خون به اندام‌های جنسی اثر منفی دارد. هم‌چنین، بنیه‌ی شما را ضعیف می‌کند و بیشتر افراد دوست ندارند آدم سیگاری را ببوسند.

  5. ورزش کنید

  ورزش کردن منظم جریان خون را به اندام‌های جنسی بهبود می‌بخشد. هم‌چنین، ورزش کمک می‌کند احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید. هر عاملی که به احساس مثبت شما نسبت به خودتان کمک کند، میل جنسی را تقویت می‌کند.

  6. نوشابه‌های الکلی کمتر مصرف کنید

  نوشیدن الکل در آغاز باعث آرامش اعصاب می‌شود و با کاهش دادن اضطراب و تنش‌ها روحی باعث می‌شود برای عمل جنسی سر حوصله بیایید. اما آگاه باشید که الکل باعث افسردگی می‌شود و مصرف بیش از اندازه آن می‌تواند نتیجه‌ی عکس داشته باشد.

  7. به ماساژ دادن بپردازید

  شیوه‌های ماساژ دادن در بیدار کردن میل جنسی در شما بسیار سودمند است، به ویژه اگر تنش‌های روحی داشته یا نگران و عصبانی باشید. اتاقی را با نور ملایم و موسیقی آرام آماده کنید و ماساژ دادن پشت را آغاز کنید.

  8. یوهیمبین مصرف کنید

  از مدت‌ها پیش از این گیاه در آفریقا به عنوان تقویت کننده عمل جنسی استفاده می‌شود و به نظر می‌رسد ناتوانی جنسی را در مردها بهبود می‌بخشد. شواهد اندکی از اثر مثبت این گیاه روی خانم‌ها وجود دارد.

  9. ژینکو بیلوبا به شما کمک می‌کند

  برگ‌های این گیاه جریان خون را به مغز و اندام‌های جنسی بهبود می‌بخشند. تصور می‌شود روی میل جنسی، انگیزش جنسی و رسیدن به اوج جنسی نیز اثر می‌گذارد.

  10. غذاهای تقویت کننده‌ی میل جنسی بخورید

  دارو یا غذای جادویی که بتوانند میل جنسی را از این رو به آن رو کنند، وجود ندارد، اما برخی مواد غذایی بی‌اثر نیستند. مارچوبه و صدف خوراکی، که از آنتی‌اکسیدان و مواد معدنی لازم برای عملکرد جنسی مناسب سرشارند، بسیار سودمند هستند. برای مثال، صدف خوراکی مقدار زیادی"روی" دارد، عنصری که برای باروری ضروری است.