چه کنیم که خانواده ای با دوام و مستحکم داشته باشیم؟
این سئوالی اساسی است که هر جوانی در آستانه ازدواج مصمم به یافتن پاسخ آن است ، گرچه پاسخگویی به آن بعد از ازدواج هم دارای اهمیت است . جالب است که بدانیم جواب شرع ، عقل ، علم و عرف به این سؤال یکسان است . و آن یک کلمه یعنی " کفو همدیگر بودن " است . کفو هم بودن دو همسر یعنی تناسب، همشأنی و همطرازی و در اصطلاح عرف یعنی با هم جور بودن .
ازدواج پیوند بین دو انسان و دو خانواده است که اجزاء اصلی و اساسی آن ، زن و مرد می باشند و هر قدر بین این اجزاء و عناصر هماهنگی ، تناسب و سنخیت بیشتری باشد. آن پیوند استوارتر ، مستحکم تر، پرثمرتر و لذت بخش تر خواهد بود . و به تعبیری سنخیت و همتایی سبب جذب و پیوند است . به عکس ، هر چه این تناسب و هماهنگی کمتر باشد، زندگی سست تر، تلخ تر، کم ثمرتر و ناپایدارتر خواهد بود. علم و تجربه گویای آن است که علت اساسی بیشتر ناهنجاری ها و ناسازگاری های زندگی زناشویی ، عدم تناسب و ناهماهنگی بین زن و شوهر است، بنابراین شناخت اموری که موجب هماهنگی و تناسب بین زوجین است ضروری و لازم میباشد و به هیچ وجه نباید این مسئله را به بعد از ازدواج موکول کرد . یکی از امور مسئله تناسب و هماهنگی در سن زوجین است.
در مطلب ذیل ابعاد مسئله مورد نظر از دیدگاه علم و عرف مورد بررسی قرار گرفته است:
فاصله سنی مناسب میان زن و شوهر را می توان 4- 3 سال در نظر گرفت. البته این بدان معنا نیست که اگر یکی دو سال به این سنین افزوده و یا از آن کاسته شود، حتماً نباید ازدذواجی انجام گیرد . شاید بتوان گفت که اگر تمام زمینه ها بررسی شده باشد و مشکل خاصی دیده نشود، می توان فاصله سنی را به دیده اغماض نگریست ، ولی در عین حال بهترین و مناسب ترین فاصله سنی 4- 3 سال است. طبیعی است که اگر سایر شرایط ، مناسب نباشد، باز هم ازدواج نمیتواند موفق باشد.
بارها با خانواده هایی مواجه می شویم که فاصله سنی زوجین حتی به 25، 20، 15، 13 سال و سال های بین این ارقام بالغ می شود و با یکدیگر مشکلات عدیده ای دارند . ما دراینجا به بررسی معایب ازدواج هایی می پردازیم که فاصله سنی بین زن و شوهر در آنها زیاد است.
وجود فاصله سنی زیاد موجب آن می شود که زن و شوهر نتوانند به خوبی یکدیگر را درک نمایند . فردی با داشتن بیست سال سن بیشتر ، طبیعی است که می تواند از تجارب بیشتری برخوردار باشد یا لااقل می تواند چنین احساسی داشته باشد. لذا این مسئله زمینه ای فراهم می کند که شخص ارزش لازم را به نظرات فرد کوچکتر ندهد یا طرف مقابل بیش از اندازه احساس کوچکی نماید و همیشه در حال اضطراب و تشویش باشد و بالاخره از اداره زندگی درمانده شود و همین مورد زمینه عدم تفاهم را به وجود می آورد که خود سبب پدید آمدن مشکلاتی عظیم در روابط زناشویی خواهد شد. اینان اغلب در وضع و موقعیتی هستند که توافق روحی ندارند و نمی توانند مسائل و مواضع یکدیگر را درک کنند.
2- عدم تناسب در تواناییهای جسمی
وقتی که فاصله سنی بین زن و شوهر زیاد باشد، هر یک در دوره ای از زندگانی به سر می برند که به لحاظ قوت و توان با همسر خود تفاوت های عمده دارند. مثلاً زنی که هفده سال دارد ، در دوران جوانی به سر می برد و همسر او که در 35 سالگی است، به مرز میان سالی نزدیک شده است. یکی غالباً فعال است و دیگری زودتر خسته و در اوقاتی منفعل می شود، گاه این خستگی و انفعال از طرف همسر جوان به خوبی مورد تجزیه و تحلیل قرار نمیگیرد و به حساب کم کاری گذاشته میشود، یا به عنوان شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت مطرح می گردد، و وقتی که با این عنوان طرح مینماید، طبیعی است که طرف مقابل احساس ناراحتی می کند و ممکن است این امر عاملی برای برانگیختگی او شود و در نتیجه محیط امن خانه تبدیل به فضایی ناامن و غیر قابل تحمل شود . در حالی که مرد قصد شانه خالی کردن از مسئولیت را ندارد ولی از طرف همسرش متهم به تنبلی و بی مسئولیتی می شود و از آنجا که در چنین مواردی مرد تنبلی را نمی پذیرد ، مجادلاتی در می گیرد .
3- انعطاف پذیری کمتر فرد بزرگتر
وقتی دو جوان با یکدیگر زندگی می کنند ، به دلیل جوانی انعطاف پذیری بیشتری دارند. فرد در سنین پایین تر چون نهال جوان است، امکان تغییر فراوانی را دارد. اما درختان ، مجال کمتری برای تغییر باقی گذاشتهاند.
وقتی که دو نفر جوان با هم ازدواج میکنند ، برای دست یافتن به سازگاری تلاش میکنند به نظر همدیگر توجه میکنند و خود را طوری تطبیق میدهند که مورد پسند دیگری واقع شوند و بدین ترتیب رضایت طرف مقابل را جلب نمایند، حال آنکه با افزایش سن، انعطاف آدمی کاهش می یابد و همین امر در زندگانی مشترک معضل آفرین است.
گاه وجود فاصله های سنی زیاد باعث می شود که زوجین سوء ظن هایی نسبت به یکدیگر پیدا کنند و ممکن است حتی نتوانند دلایلی هم برای این گونه افکار ارائه نمایند.
یکی از اهداف ازدواج ، ارضای غرایز است و این خود می تواند عامل مؤثری در تداوم زندگی خانوادگی باشد. اما در سنین بالا، به لحاظ غریزی افول می نماید، به نحوی که زوجین نمی توانند موجبات رضایت یکدیگر را در روابط زناشویی به نحو مطلوب تأمین نمایند و همین امر ممکن است موجبات درگیری را فراهم آورده ، محیط خانواده را متشنج کند. این مسئله در موارد چشمگیری به بروز افسردگی در زنان جوان می انجامد و در برخی از زنانی که خویشتندار و باتقوا نباشند، گرایش به انحرافات و لغزشها دیده می شود.
6- امر و نهی پیوسته ی فرد بزرگتر
در چنین خانواده هایی فرد بزرگتر به دلیل داشتن تجربه، خود را ملزم می داند که مدام به همسر خود امرو نهی کند و امر و نهی بیش از حد- که همیشه مبتنی بر حق نیست، بلکه سلیقه نیز در آن سخت مداخله می کند - موجبات ناراحتی همسر را فراهم می آورد. فرد بزرگتر احساس می کند که باید فرد کوچکتر را تربیت کند و حال آنکه او انتظار دارد که با همسر زندگی کند، نه آنکه همسر وی نقش پدر و مادر را بر عهده گرفته، به امر و نهی و تربیت وی مبادرت نماید. البته زن و شوهر باید برای تکامل وتعالی یکدیگر تلاش کنند و در مواقع ضروری به امر به معروف و نهی از منکر یکدیگر بپردازند.
یکی از مواردی که در این گونه خانواده ها دیده می شود، این است که فرد کوچکتر دچار نوعی کمرویی رنج آور است و نمی تواند به راحتی مشکلات خود را با همسر خویش در میان بگذارد. لذا حرف های ناگفته در این خانواده ها بسیار است و مجال مناسبی برای طرح آنها وجود ندارد. سخنان ناگفته بر دل فرد رنجیده سنگینی می کند و گاه به فضای بیرون از خانه کشیده شده، برای دیگران مطرح می شود و این امر مورد قبول و پذیرش فرد بزرگتر نیست . زیرا او فکر می کند که همسرش اسرار خانواده را به بیرون از خانه برده ، برای این و آن نقل می کند و این خود موجب بروز اختلافات تازه ای می شود و اگر فرد کوچکتر دردها را بازگو نکند، آنها بر روی هم انباشته شده ، او را افسرده می کند. در حالی که درد دل کردن به آرامش فرد کمک می کند و او از این که همسری دارد که به درد دلهای وی گوش می دهد، احساس آرامش می کند، زیرا خوب شنیدن درد دلها بخشی از تسکین آلام است و بدین ترتیب فرد به پالایش روانی دست می یابد. وجود چنین فضایی در خانواده ضامن سلامت و بهداشت روانی زوجین است. وجود کمرویی بسیار و رنج آور مانع بیان دردها شده ، چون تخلیه روانی صورت نمی گیرد، سلامت روانی فرد کوچکتر در معرض خطر قرار می گیرد. خانم جوانی می گفت: همسرم سالها از من بزرگتر بود و من همیشه با وی رودربایستی داشتم . از وی سؤال شد : تا کی با همسرت رودربایستی داشتی ؟ او گفت : تا دو ساعت قبل از مرگ شوهرم .
در این نوع خانواده ها ، معمولاً مشکل دیگر این است که فرد بزرگتر برای این که فرد کوچکتر را جذب کند و زندگی تداوم یابد، باید مدام به او امتیازاتی بدهد که وی را به دوام زندگی دلگرم کند. اما هر کس قادر نیست که مدام چنین امتیازاتی بدهد ، زیرا گاه دادن این نوع امتیازها برای فرد بزرگتر غیر قابل تحمل و یا غیر ممکن می گردد و بدین ترتیب از انگیزه طرف مقابل برای ادامه زندگی می کاهد . از سویی طرف کوچکتر که از نقطه ضعف همسر خویش اطلاع یافته درصدد اخذ امتیازهای بیشتری بر می آید و تقاضاهای فراوان جوانی پر انرژی و توانا ، اختلافات خانواده را تشدید و جو ناامنی را بر خانه حکمفرما می کند و بدین ترتیب خانواده ای نابسامان شکل می گیرد که کشمکشهای ناشی از آن، از ارزش والدین در نزد فرزندان می کاهد و در نتیجه تأثیرات تربیتی آنها را نیز کاهش می دهد.
در مواردی هم دیده می شود که فرد کوچکتر ، دچار ترس و و حشت می شود و این هنگامی اتفاق میافتد که مرد خانواده از سن و سال بیشتری برخوردار است .
خانمی میگفت با اینکه چند ماهی از مرگ همذسرش نگذشته بود، و چندان متأثر هم به نظر نمیرسید . وقتی از اختلافات خانوادگی و تأثیرات منفی آن بر روی فرزندانش سخن میگفت، به تفاوت سنی زیاد خود با همسرش اشاره کرد و گفت : روزی که ازدواج کردم سیزده سال بیشتر نداشتم، در حالی که شوهرم در آن روزها سی ساله بود و من از دیدن او سخت دچار وحشت شده ، پیوسته از او میترسیدم و این ترس و ناامنی تمامی وجودم را پر کرده بود و تا زمان مرگ او نیز وجود داشت، این ترس شدید همه ی آرامش مرا سلب کرده بود.
پس اگر فاصله سنی میان زوجین زیاد نباشد، این گونه ترسها کمتر دیده میشود .
تفاوت سنی زیاد بین زوجین مشکلات دیگری نیز در پی دارد که در دوره های پایانی زندگانی رخ میدهد و از آن میان می توان به موارد ذیل اشاره کرد :
در غالب موارد ، این نوع ازدواجها با پشیمانی همراه میشود، زیرا مشکلات فراوان ناشی از این نوع ازدواجها به قدری زیاد و غیر قابل تحمل است که در اکثر موارد موجبات پشیمانی را فراهم می کند.
پیدایی مشکلات غیر قابل انتظار، پیامد نامطلوب دیگر چنین ازدواج هایی است. خانمی که همسرش را از دست داده بود و با او تفاوت سنی زیادی هم داشت ، اظهار می کرد : به دلیل عدم درک یکدیگر، زندگانی ما سراسر پر ازمشاجره و دعوا بود. او در مورد عاقبت زندگانی اش با همسر بزرگتر از خود می گفت: حالا که او مرده ، پسر بزرگم مرا رها نمی کند و پیوسته به من می گوید: بالاخره با آن همه دعوا و جار و جنجالهایی که به راه می انداختی کاری کردی که پدرم بمیرد و در واقع تو پدرم را کشتی و من هر چه میگویم مرگ پدر به دعواهای ما ربطی ندارد از من نمیپذیرد و با من سر این موضوع درگیری پیدا کرده است، یعنی تا وقتی که همسرم بود ، با او دعوا میکردیم و حالا پسرم جای او را در دعوا و مشاجره گرفته است.
مشکل دیگری که در این گونه ازدواجها دیده میشود ، این است که امکان جرم زایی در فرزندان آنها بیشتر از مواردی است که زوجین فاصله سنی مناسبی با یکدیگر دارند.
معضل دیگری که گاه در خانواده هایی که تفاوت سنی زوجین زیاد است دیده میشود ، مسئله عدم تحمل یکدیگر و وقوع طلاق است و در نهایت میتوان گفت که مشکلاتی نظیر عدم درک یکدیگر ، نداشتن تفاهم ، عدم انعطاف پذیری کافی و عدم ارضای غرایز ، گاه به عنوان موانعی جدی بر سر راه تداوم زندگی تلقی میشوند و طلاق که مرگ اجتماع کوچک خانواده است ، رخ میدهد.
توجه
با بررسی سن ازدواج در میان قشرهای مختلف و جوامع گوناگون در مییابیم که غالبا ًسن مردان در جریان ازدواج بیش از زنان است. آلن ژیرار مینویسد : آگاهی های جمعیت شناسانه درباره سن همسران به هنگام ازدواج آموزنده است و میدانیم که بیشتر اوقات ، افرادی با هم پیوند زناشویی میبندند که از لحاظ سنی به هم نزدیک باشند. از این رو تناسب سنی را باید به عنوان یک ضریب مهم همسان همسری که در جامعه از اهمیت والایی برخوردار است، در نظر بگیریم.
دیدگاه دینی
از نظر اسلام ازدواج کردن با تفاوت سنی زیاد ، امر نامشروعی نیست و آنچه در سنت پیامبر دیده میشود، حکایت از مشروعیت این نوع ازدواج دارد. کمالات پیامبر به عنوان انسانی کامل به حدی بود که به خوبی با حضرت خدیجه (س) زندگانی کرد و در آن زندگانی معضلی به خاطر تفاوت سن و سال دیده نمیشد و از سوی دیگر خدیجه (س) نیز زنی با کمال و بی نظیر بود. تمامی ثروت فراوان خود را در راه تبلیغ اسلام صرف نمود و اولین زنی بود که به پیامبر ایمان آورد، در شعب ابیطالب با دیدن تمامی مشقتها، به دلیل علاقه ای که به اسلام و پیامبر داشت، همه آنها را تحمل کرد و فاطمه (س) را برای پیامبر به یادگار گذاشت. پیامبر نیز به عنوان همسری باوفا هر گاه که نام خدیجه (ع) را میشنید اشک در چشمان مبارکش حلقه میزد، به نحوی که اطرافیان آن حضرت ، تأثر او را به خوبی حس میکردند.
نتیجه آن که فقط کسانی میتوانند در این نوع ازدواج ها موفق باشند که از رفتار پیامبر (ص) و خدیجه (ع) به خوبی متأثر باشند.
در پایان تأکید میکنیم که ضمن رفع مشکلات چنین خانواده هایی از طریق مشاور خانواده باید به دختران و پسرانی که قصد ازدواج دارند ، آموزش داد که فاصله سنی بین آنان بین سه یا چهار سال و حداکثر هفت سال باشد و این چیزی است که باید در موقع راهنمایی قبل از ازدواج برای آنان تشریح نمود تا دریابند که با فاصله سنی کمتر ، مشکلات کمتری خواهند داشت، مشروط بر این که به سایر جنبه های لازم برای ازدواج موفق نیز توجه کافی مبذول دارند.
تذکر
شاید یکی از خوانندگان این مطلب شما برادر یا خواهر گرامی باشید که تفاوت سنی زیاد با همسر خود داشته باشید و ذهن شریفتان مشغول گردد که این مشکلات در زندگی ما هم بروز خواهد کرد . پس چه باید کرد و راه حل چیست ؟ نگران نباشید ، زیرا شما با پیامدهای تفاوت سنی زیاد آشنا شدهاید و با اراده و کسب راهنمایی میتوانید از بروز مشکلات جلوگیری نمایید .
پاره شدن پرده بکارت ، در حقیقت نمود خارجی جریانی بسیار پیچیده است که باید آن را آغاز "زنانگی" و پایان "دوشیزگی" شمرد
تازه عروس بنا به طبیعت ، از نخستین اکراه و هراس دارد و علت آن معمولا
درد جسمانی نیست که اگر همراه با آرامش و خودداری و صبوری مرد باشد خیلی
جزئی است. غالبا خود دختر هم نمی داند علت این هراس و اکراه در کجاست ؟ در
واقع تازه عروس در این مرحله دچار نوعی " شرم " نیز هست . همه این علت ها
را باید در جای دیگری جستجو کرد.
در حقیقت چون زن در این مرحله که وارد حیات زناشویی می گردد دگرگونی مهمی
در برابر خود می بیند و به زندگی آینده و مسوولیت ها و خطرهای آن می
اندیشد و از آن واهمه دارد. همه این واهمه ها ، چه زن از آن آگاه باشد و
چه نباشد ، قابل ملاحظه و شایسته توجه است.
این وظیفه شوهر است که وجود این هراس فطری زن را دریابد و همواره آن را به
یاد داشته باشد.بهترین فرصت برای جلب اطمینان زن همین دوره کوتاه است
معروف است که زفاف را نباید با جبر آغاز کرد ، ما می گوییم در کار پاره
شدن پرده دوشیزگی نه تنها جبر نباید در کار باشد بلکه این عمل باید دنباله
و نتیجه نوازشی صبورانه و معاشقه ای جانانه باشد و شوهر باید عروس را به
تدریج متمایل و راغب به عمل نماید نه آن که با شتابکاری و به کار بردن زور
، تنها حس شهوت خویش را فرو نشاند. در این صورت تنها جسم زن را تصرف کرده
و از تصرف روح او ناتوان مانده است. بنابراین شوهر در شب زفاف باید تمام
تمهیدات لازم را به کار گیرد و در نهایت ملایمت و ظرافت عمل کند و بداند
که کوچکترین اشتباه ، چندان او را خسته و دل آزرده می کند که به آسانی
التیام پذیر نخواهد بود و گاه تا پایان زندگی زناشویی آثار آن بر جای می
ماند.
از نظر روانشناسی این دردهای روحی منجر به پیدایش هزاران نوع اختلالات
فکری ، غم و اندوه مزمن می گردد که درمان آن بسیار مشکل خواهد بود زیرا
اغلب منشا و علت اصلی آن ناشناخته می ماند.
در واقع علت سرد مزاجی بسیاری از زنانی که لذت جنسی نمی برند آن است که
در شب زفاف ناگواری دیده و رنج و تب روحی کشیده اند و این تالمات در ضمیر
پنهان آنها مانده و اختلالات جسمی و روانی بعدی را با خود آورده است.
بسیاری از امراض دیگر چون پریشان خیالی و بیماریهای عصبی غالبا در اثر
همین رویدادهای به ظاهر کوچک شب زفاف ایجاد می شود و گاهی این عوارض روحی
به قدری پیچیده و شدید می شود که روان پزشک باید مدتها وقت صرف کند تا پس
از جلب اعتماد و اطمینان بیمار ، شاید موفق به کشف ریشه اصلی اختلال گردد.
این است که باز تکرار می کنیم در نوازش و مهربانی و رعایت حال تازه عروس
به ویژه در شب رفاف به هیچ نباید کوتاهی کرد.
هیچ دختری فطرتا مرد را مختار نخواهد دانست تا هر چه می خواهد بکند و
اگر حجب و حیای عروس یا هر علت ناشناخته دیگر مانع از آن است که به میل
تسلیم شود بهتر است یک شب یا حتی شبهای متعدد ، زفاف را به عقب انداخت تا
عروس به تماس جسمانی خو بگیرد و با آرامش خاطر مشتاق و راغب به ارتباط
جنسی شود.
عمر انسان آن قدر کوتاه نیست که چنین شتابکاری لازم باشد و به خصوص در
این دوره ، صبر و متانت و حوصله به پیروزی و کامروایی خواهد انجامید.
در اینجا باید یادآور شویم اگر داماد به دلیل ضعف نفس و سستی در رفتار
، بخواهد به هر نحو عمل را انجام دهد به نتیجه نمی رسد و لازم است اصرار
در این باره خیلی ملایم و صبورانه باشد.
اصولا زن وقتی هم حاضر و راغب به تسلیم است طبیعتا می خواهد بر او ظفر
یابند ولی بین فتح عاشقانه و استیلای وحشیانه تفاوت بسیار است و مرد باید
با فراست دریابد که هنگام دخول فرا رسیده است.
به طور کلی در هفته های اول ازدواج برای نزدیکی نباید پافشاری کرد جز
آن که عروس خود ابراز تمایل کند.شوهر اگر عیبی در بدن زن مشاهده کرد ،
هرگز نباید آن را آشکار کند یا اظهار تعجب کند مبادا زن اندوهگین شود و آن
را مایه حقارت پندارد.
دکتر مجید پویانفر
تا به حال برایتان پیش آمده است که شبی را گذرانیده باشید که تأثیر زیادی روی شما گذاشته باشد؟
هرچند نه به این خاطر که نشئه و از خود بی خود بوده اید، - بلکه کاملأ
برعکس ـ چیزی در شما به خوبی پیش نمی رفت، یا ـ بهترگفته باشم - آن طور که
تصورش را می کردید، پیش نمی رفت. قبل ازآن شب، هفته ای پر از مشغله فکری
را پشت سر گذاشته بودید ناآرام و عصبی و دستپاچه بودید، حتی برایتان پیش
نیامده بود که از شدت کار و فعالیت تا دیروقت دربیرون از منزل سپری کرده
باشید. ولی ناگهان نیمه شب میل کردید که همه چیز را به همسرتان تقدیم
کنید. هنگام بازگشت به خانه، دسته گل رزی برای همسرتان خریدید. بعد از
خوردن شام، همسرتان شروع به نوازش کردن سر و گردن شما کرده همان طوری که
می دانید که چقدر به شما عشق می ورزد. همه چیز به نظر می رسید که طبق نقشه
پیش می رود همه چیز. تا آن قسمت به خصوص عضوی از بدن شما ـ همان عضو کاملأ
قطعی و سرنوشت سازـ شما در حفظ تعادل درونی خود دچار تزلزل شده اید و خود
را با این سؤال شدیدأ خرد کرده اید. چرا این اتفاق افتاده است؟ از اول تا
آخر چه شد؟ لعنت بر شیطان چه کاری برخلاف آن می توانم انجام دهم؟ به هر
ترتیب ابتدا باید آرامش خود را حفظ کنید. شما در دنیا تنها مردی نیستید که
چنین اتفاق ناگواری برایش رخ می دهد. دکتر نایل بوم معتقد است:«چنانچه
مردان صادقانه سخن بگویند باید اعتراف کند که هر کدام از آن ها دست کم
برای یک بارهم که شده مزه ناتوانی جنسی را تجربه کرده اند. اما این مسأله
نباید شخص را به کلی ناامید کند یا حتی مسأله را خیلی جدی تلقی کند». دکتر
باوم براساس حرفه و تجربیات خود بیان می کند: « این مسأله برای بسیاری از
مردان تکان دهنده است. آنها احساس می کنند که مردانگیشان از بین رفته
است». متخصصان در این امر تخمین می زنند که تقریبأ ده میلیون مرد درایالت
متحده امریکا از ناتوانی جنسی رنج می برند. این امر زمانی مفهوم ناتوانی
جنسی تلقی می شود که مرد در موقعیتی نباشد که حالت شهوانی داشته باشد و تا
رسیدن به اوج لذت جنسی بتواند خود را محکم نگه دارد. در اوایل سده 70
متخصصانی بر این عقیده بودند که اغلب مشکلات شهوانی منشأ فیزیکی دارد. در
این بین پزشکان پی بردند که تقریبأ فقط نیمی از مردان، ناتوانی جنسی،
دلایل فیزیکی و مشکلات عملکردی دارند که حداکثربخشی از این مشکل را می
توان بدان اختصاص داد. ولی لااقل نیمی ازآن هم مربوط به مشکلات روانی است.
در این جا متخصصان ما مواردی را به شما توصیه می کنند:
برای خود زمان لازم را در نظر بگیرید.
یا بهتر بگوییم به خود
وقت بدهید! هر چه مردان پیرتر می شوند، به همان نسبت زمان بیشتری را جهت
رسیدن به اوج لذت جنسی نیاز دارند. این مطلب را دکتر باوم اظهار می دارد.
در مردان در سنین 18 تا 20 سالگی جهت رسیدن به درجه شهوانی فقط یک ثانیه
وقت نیاز است، زمانی که آنان به سنین بین 30 تا 40 سالگی می رسند، این
زمان تا یک یا دو دقیقه افزایش می یابد. یک مرد 60 ساله زمانی بیش از دو
دقیقه وقت نیاز دارد و این بدان معنا نیست که او ناتوان شده است بلکه فقط
کمی بیشتر زمان نیاز دارد. زمان بین خروج انزال تا رسیدن به حالت شهوت
دوباره، در مردان مسن و پیر به تدریج با افزایش سن، افزایش می یابد. در
بعضی از مردان در سنین بین 60 تا 70 سالگی می تواند حتی تا یک روزهم طول
بکشد که دوباره قادر به رسیدن به اوج تمتع نهایی باشند. لذا دکتر باوم می
گوید: «این امردر نزد مردان یک نتیجه کاملأ نرمال و طبیعی است».
تصورنمی کنید که مربوط به دارویی باشد که درحال حاضرمصرف می کنید ؟
خوب وارسی کنید که آیا مربوط به دارویی نیست که در حال حاضرمصرف می کنید؟
همان دارویی که اخیرأ پزشک به شما تجویز کرده است . شاید مربوط به آن
باشد؟ داروهایی که از مشتقات آنتی هیستامینها هستند یا داروهای مدر یا
ادرارآور یا قرص های ضد افسردگی یا انواع آرام بخشها می توانند دلیلی بر
مشکل به وجود آمده شما باشند. اما از این مسأله هم غافل نشوید که مصرف هر
کدام از این داروها تأثیر به خصوصی روی هر فرد دارد. در این بین باید
دانست که بیش از 200 نوع دارو وجود دارد که می تواند صدمه جدی روی توانایی
جنسی فرد وارد آورد. «عدم توانایی جنسی» مردان که ناشی از مصرف این نوع
داروهاست، عملأ حدود 50 نوع آن روی مردان ثابت شده است. این ها تمامأ
بیانات دکتر باوم است. یک سری مطالعات در این زمینه از سوی مرکز خبرنگاری
پزشکی در امریکا، حاکی از آن است که عدم توانایی جنسی روی 188 نفر از
مردان تحت آزمایش نشان داده شده است که 25% آنان بر اثر مصرف این گونه از
داروها بوده است. چنانچه به داروی مصرفی خود تردید دارید، حتمأ در این
مورد از پزشک داروخانه سؤال کنید شاید لازم باشد که مقدارآن را کاهش دهد
یا کلأ نوع دارو را عوض کند. خودتان به تنهایی تصمیم نگیرید، بلکه از پزشک
کمک بخواهید.
مراقب مصرف انواع مواد مخدر ها باشیم .
« دکتر ریچارد . اف. برگر» متخصص مجاری ادراری در مورد مصرف انواع مخدرها
اخطار می دهد که قطعأ مصرف این گونه مواد مانند: کوکائین، ماری جوانا،
تریاک، هروئین، مورفین، آمفامین و باربی تورات به قدرت باروری و توانایی
جنسی مرد آسیب جدی می زند.
تا جایی که امکان دارد الکل کم مصرف کنید.
شکسپیر در نمایشنامه «مکبث» معروف خود در مورد الکل چنین می گوید: «الکل
تقاضا را افزایش می دهد اما شرایط جسمانی را کاهش می دهد» و توضیح می دهد
که الکل یک تأثیر تبخیر کننده بر روی ارگان جنسی دارد و بدین وسیله درست
برعکس آن چیزی که شما طلب می کنید، رفتار می کند. نوشیدن دو لیوان مشروب
الکلی در یک پارتی شبانه کافی است تا شما درست و حسابی به دردسر بیفتید.
نوشیدن الکل در درازمدت حتی می تواند بر روی هورمونهای جنسی صدمه زیادی
بزند. «افراد معتاد به الکل یا همان الکلیها بدین وسیله دستگاه کبد وسیستم
اعصاب خود را کاملأ مختل می سازند». این اظهارات دکتر براون است . حتی
براثر بد کاری سیستم عصبی گاهی جنس نر، هورمون ماده ترشح می کند. (مرد
هورمون زنانه در بدن خود تولید می کند). معذالک جهت عدم مشکلات عملکردی به
دستگاه تناسلی واجب است که تستهای صحیحی انجام پذیرد.
جریان خون در وریدها و سرخ رگها و رگهای خونی دستگاه تناسلی
دکتر ایروین گلد اشتاین اظهار می دارد: «آلت تناسلی مرد یک ارگان حاوی
بسیاری از رگهای خونی است، لذا موادی که بر اثر تجمع در رگها یاعث تنگی
عروق می شوند، مثل کلسترول و انواع چربیهای دیگر درموادغذایی، مانع از آن
می شوند که خون به راحتی در رگهای خونی آلت تناسلی جریان داشته باشد. در
بسیاری از مردان 38 سال به بالا دیده شده است که دچار گرفتگی عروق هستند
که نهایتأ به ناراحتی دستگاه تناسلی آنان ختم می شود. از این رو به این
مسأله دقت کافی مبذول دارید که چه غذاهایی مصرف می کنید. مصرف بیش از حد
کلسترول احتمالأ یکی از عوامل اصلی در عدم کامیابی جنسی به شمار می رود».
به نظر می رسد که عملأ به قدرت جنسی آسیب جدی می زند وهر چه بیشتر از
توانایی آن می کاهد .
هرگز سیگار نکشید.
مطالعات پزشکی در این زمینه ثابت کرده است که نیکوتین موجد در سیگار باعث
گرفتگی و تنگی عروق می شود .این مطلب را دکتر باوم بیان می کند. مطالعات
بر روی سگ های نرشکاری دورگه نشان داده است که استشناق فقط دو پک
سیگارکافی است که تا پنج سگ به حد کافی به درجه شهوانی و اوج لذت جنسی
نرسند و در ششمین سگ هرچند که به درجه کامیابی نزدیک می شود لکن نمی تواند
آلت خود محکم نگه دارد. محققان همگی متفق القول هستند که نیکوتین درجه
شهوانی را محاصره می کند، از این طریق که از شل شدن و رها شدن عضلات
دستگاه تناسلی جهت رسیدن به اوج لذت جنسی، ممانعت به عمل می آورد.
سعی کنید جهت ایده آل کردن اندام خود اقدام کنید.
آیا شما معتقدید که باید چند کیلویی از وزن خود کم کنید؟ یا دوست دارید
کاراته بازی یاد بگیرید؟ یا برنامه ریزی ورزشی جهت کنترل وزن خود درنظر
گرفته اید؟ حتمأ این کار را بکنید! هرچقدرانسان از اندام ظاهری خود راضیتر
باشد به همان نسبت برایش آسانتر خواهد بود که یک ا رتباط س.ک.س با جنس
مخالف برقرارکند». اینها تمامأ بیانات دکترپیل جیمز گلدبرگ است.
از انجام ورزشهای سنگین پرهیز کنید.
وقتی که شما زیاد ورزش می کنید، مواد مخدر طبیعی بدن شما یا همان «زهربدن»
تحریک و تهییج می شود زهر بدن یا همان اندورفینها. ما دقیقأ نمی دانیم که
عملکرد این گونه مواد در بدن چگونه است اما به نظر می رسد که احتمالأ در
ترشح اندوروفینها باعث کاهش میل جنسی می شود و باعث می شود که فرد دیرتر
به درجه تمتع نهایی برسد. اینها اظهارات دکتر گلدبرگ است. او ادامه می
دهد: «در یک معیار عقلایی، ورزش جسمانی باعث سلامتی بدن می شود و نه بیشتر
از حد آن زیرا تا یک درجه معین بدن می تواند ازخودش محافظت کند و اضافه آن
را بر علیه خود پس می زند».
هنگام بیماری یا درد از عمل س.ک.س بپرهیزید.
«هنگام درد یا روی هم رفته بیماری، بدن از همان زهر طبیعی خود تولید می
کند». دکتر گلد برگ معتقد است که: «ترشح این مواد می تواند هرگونه تحریکات
جنسی را به حداقل برساند و درست برعکس، می شود آن کاری راکه دلتان می
خواهد می توانید انجام دهید. بنابراین بهتر است ابتدا درد خود را تسکین
دهید و منتظر بهترین فرصت بمانید».
تا آن جا که می توانید از هیجانات اضافی و تنشهای خود بکاهید.
سعی کنید اندام خود را کاملأ رها کنید و بدنتان را در آرامش مطلق نگه
دارید، آرامش جسم، فوق العاده دراین امراهمیت دارد. چرا؟ زیرا دستگاه عصبی
انسان بر بدن حاکم می شود، اندام «هشدار آمادگی» را دریافت می کند. در این
هنگام ترشح آدرنالین بدن را آماده جنگ و گریز می کند. سپس توسط تکانه های
عصبی جریان خون از دستگاه های گوارشی به سمت عضلات دستگاه تناسلی هدایت می
شوند. «کمی حالت عصبانیت و ترس در این بخش از سیستم عصبی در جریان است».
دکتر باوم اظهار می دارد: «در بعضی از مردان ترس از عدم موفقیت و کامیابی
جنسی به قدری شدید است که در این حالت بیش از حد نرمال آدرنالین ترشح می
کند و این کاملأ برعکس چیزی است که آنها جهت رسیدن به درجه نهایی کامیابی
جنسی نیاز دارند». به هرجهت بخش پاراسمپاتیک دستگاه عصبی باید چیره دستانه
عمل نماید، علائم هشدار دهنده ای که از راه عصب انتقال داده می شوند، سیاه
رگها، سرخ رگهای بیضه را گشاد می کنند و بدین وسیله باعث می شوند که خون
در آنها سریعتر و آسانتر جریان یابد.
برای یک بارهم که شده امتحان کنید.
آلترناتیو دیگری برای خود در نظر بگیرید تا به آرامش جسمی وروحی برسید
.یکی از این آلترناتیوها این است که سعی کنید همگام با خود، همسرتان را
نیز از لحاظ شرایط روحی و جسمانی آماده کنید تا هردوهمزمان به درجه
کامیابی برسید با یکدیگر عشق بازی کنید و یکدیگر را به وجد آورید بدون این
که مطلقأ به طور مداوم به رسیدن درجه تحریک پذیری اندیشه کنید. دکتر
گلدبرگ بیان می کند: «در ارگان جنسی غشاء پوست خارجی روی آلت تناسلی
مهمترین نقش را ایفا می کند و نه خود آلت تناسلی. لذا خودتان را وابسته به
این مسأله نکنید که آلت شما چگونه واکنش نشان می دهد، بلکه ذهن خود را با
تمام اندامتان به آن مسأله معطوف گردانید».
از مصرف مواد محرک پرهیز کنید.
مصرف تمامی مواد محرک زا از کافئین گرفته تا مشتقات این مواد در کولاها و
یا شکلاتها باعث می شود که تقاضای جنسی کاهش یابد. چرا که مصرف این مواد
باعث سفتی عضلات دستگاه تناسلی می گردد. «مهمترین مسأله ی س.ک.س این است
که بدن کاملأ رها و آزاد باشد». اینها بیانات دکتر گلدبرگ است. او ادامه
می دهد: «مصرف این مواد، تأثیر به سزایی در کل سیستم بدن دارد این مواد
به خصوص برعضلات اندامهای جنسی ای که جهت تحریک پذیری به خصوص باید کاملأ
رهاباشد، تأثیر گذاراست».
از قبل برای خود برنامه ریزی کنید.
وقتی که می خواهید آن کاری که دوست دارید انجام دهید، قبل از آن که به این
مسأله بیندیشید که چه کاری می توانید بکنید یا چه امکان دوم دیگری در
اختیار دارید چنانچه اندامتان را نمی توانید با خود فیکس کنید، آسانترآن
است که هرچه بیشتر از توانایی جنسی خود بهره مند شوید.
سعی کنید هرچه بیشتر با همسر خود گرم بگیرید و دراین باره صحبت کنید.
نگذارید که هیجان و شوق در اتاق خوابتان براثر سکوت از بین برود شما دونفر
می توانید فکرکنید و دریابید که مشکل کجاست. آیا استرس در مکان شغلی باعث
شده تا نتوانید در اتاق خواب کاملأ کامیاب باشید یا همسر شما نگران کودک
بیمارتان است؟ یا یک مسأله پیچیده و سختی پیش آمده است که هردو نفر از حل
آن عاجز مانده اید؟ در هر حال شما باید در مورد آلترناتیو خود (امکان دوم
خود) صحبت کنید شاید مایلید که س.ک.س را به نوع دیگری امتحان کنید یا یک
چیز نو دیگر را؟ شاید هم لازم باشد روش عشق بازی خود را کمی تغییر دهید؟
صرفأ رسیدن به درجه ارضاء کامل جنسی را هدف نهایی خود قرار ندهید چه
برسید چه نرسید، نگذارید که از طریق این مزاحمتهای روحی آن حالت شهوانی
بودن در شما خراب شود!
منبع: کتاب روح سپید
تحلیل ازدواج های اینترنتی
خواستگاری در چت روم
به دنبال چاپ گزارشی در هفتهنامه سلامت با تیتر «9/98 درصد کاربران اینترنتی با جنس مخالف چت میکنند» خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) در صدد برآمده است تا در همین راستا به واکاوی عواقب ازدواجهای اینترنتی در گفتگو با صاحبنظران و کارشناسان حوزه خانواده بپردازد...
واقعیت این است که ورود اینترنت به جوامع در حال توسعه ای همچون ایران در کنار تمام محاسن و نوآوریهایی که به دنبال داشته است دارای جوانب منفی و آثار سویی نیز بر فرهنگ کشورمان بوده است. شاید بتوان تغییراتی در شیوه ازدواج جوانان را یکی از تبعات ورود این فناوری در ایران دانست که به «ازدواجهای اینترنتی» مرسوم شدهاند اما مساله مهم در این میان این است که آیا میتوان اشتراک سلیقه افراد در «چتروم» را نخستین گام برای ازدواج دانست؟
هرچند ضرورت ازدواج به هنگام از جمله موضوعاتی است که تاکیدات قرآنی متعددی درباره آن وجود دارد. اما در کنار این موضوع، احکام اسلامیهمواره بر این ضرورت تاکید دارند که تشکیل خانواده باید با درایت و آگاهی صورت گیرد چرا که بیتوجهی به این امر از قوام این نهاد که اساس جامعه را تشکیل میدهد کاسته و زمینهساز بروز مشکلات متعددی میشود.
بیاعتمادی در بین زوجها، عمدهترین آسیب ازدواج اینترنتی
بابک سعیدی، روانشناس، از جمله منتقدان ازدواجهای اینترنتی است که در این خصوص معقتد است بیاعتمادی یکی از عمدهترین آسیبهایی است که زندگی زوجینی را که بهواسطه آشنایی در فضای مجازی با یکدیگر ازدواج میکنند، تهدید میکند چراکه همواره این دغدغه با آنهاست که «آیا همسرشان با افراد دیگری هم چت میکند.» وی میگوید: «آشنایی در فضای چترومها بعدها در روابط زوجها تأثیرات عمیقی میگذارد چراکه آنها در مرحله نخست برای برقراری ارتباط با یکدیگر ناگزیرند در برخی از موارد خود را بسیار ایدهآل معرفی کنند اما این مساله زمان زیادی طول نخواهد کشید.»
به باور این روانشناس این نوع ارتباط زمانی میتواند به یک آشنایی سالم تبدیل شود که با بلوغ هیجانی هر دو فرد، نظارت موسسات ذیصلاح در این امر و مشاوره متخصصان فضای مجازی همراه شود. وی حمایت خانوادهها از فرزندانشان را راهکار مناسبی برای کنترل آسیبهای ناشی از همسریابی اینترنتی میداند و میگوید: «اگر والدین از دریچه منع به این وسیله ارتباطی نگاه کنند قطعا فرزندانشان به شکل دیگری آسیب خواهند دید چراکه اینترنت واقعیت روز جامعه ماست و نمیتوانیم این واقعیت را انکار کنیم اما این سخن نیز به آن معنا نیست که فرزندمان را در برابر ابزارهای جدید تنها رها کنیم بنابراین والدین مسئول، کسانی هستند که علاوه بر دلسوزی با بصیرت به این فناوری و خدمات آن نگاه کنند.»
نگاه پسران به مقوله همسریابی اینترنتی صرفا نوعی سرگرمیاست
روانشناسی دیگر که از جمله منتقدان ازدواجهای اینترنتی است که معتقد است. بیشتر دختران از شیوه همسریابی اینترنتی برای انتخاب همسر مناسب استفاده میکنند و این در حالیاست که پسران بیشتر با نگرش سرگرمیوارد «چتروم» میشوند. شاید بتوان ادعا کرد که آشنایی در چترومها بتواند به کاهش سن ازدواج کمک کند. اما نمیتوان توقع داشت این الگو در جامعه ما نیز جوابگو باشد زیرا بیشتر تعاملات جوانان در فضای مجازی انتزاعی و دور از واقعیت است و همین موضوع زمینهای برای افزایش مشکلات و آسیبهای همسریابی اینترنتی در جامعه ما است.»او تصریح میکند: «مشکل کنونی ما این است که پسران حاضر به قبول مسئولیت ازدواج نیستند و در نهایت این جامعه زنان هستند که از این شیوه ازدواج آسیب میبینند.» وی عنوان می کند بهترین راهکار برای رفع مشکلات ناشی از فضای مجازی فرهنگسازی است به این معنی که مسئولان فرهنگی جامعه با ارایه مشاوره به والدین و همچنین تولید برنامههای مختلف به آموزش خانوادهها و جوانان نسبت به نقاط قوت و ضعف استفاده از اینترنت و خدمات آن بپردازند.
ازدواجهای موفق که ریشه در آشنایی اینترنتی دارد نیز توسط افرادی صورت گرفته است که از شخصیتهای پختهای برخوردار بودهاند به این معنیکه بهطور تصادفی با هم در اینترنت آشنا شدهاند نه اینکه از این طریق با هم ازدواج کنند.
نسرین حاجیزاده، رییس مرکز مشاوره «مهرگان» با بیان این مطلب که نمیتوان ادعا کرد همه ازدواجهایی که از طریق اینترنت صورت گرفته، محکوم به جدایی است، میگوید: «آشنایی قبل از ازدواج مهمترین معیار تشکیل یک زندگی موفق است بنابراین صرفنظر از شیوه انتخاب همسر، جوانان باید مبنای خود برای آغاز زندگی مشترک را شناخت صحیح قرار دهند.» وی دختران را بیشترین متقاضیان این شیوه همسریابی میخواند و میگوید: «فارغ از جنس متقاضیان، بیشترین افرادی که از طریق همسریابی اینترنتی مبادرت به آغاز آشنایی میکنند شامل گروههایی هستند که محدودیتهایی دارند؛ حالا این محدودیتها ممکن است مربوط به مشکلات فردی، خانوادگی، ظاهری و فرهنگ حاکم بر محیط زندگی فرد باشد.» این کارشناس ارشد مشاوره با اشاره به نقاط ضعف این نوع از همسریابی میافزاید: «در فضای مجازی تضمینی وجود ندارد که اطلاعات ارایه شده توسط کاربران تا چه حد صحت دارد زیرا در بسیاری از موارد افراد ایدهآلهای خود را به طرف مقابل منعکس میکنند.»
حجتالاسلام سالاریفر، عضو هیات علمی و گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نیز در این باره معتقد است آشنایی خانوادهها با همسریابی اینترنتی نیازمند گذر زمان به نسبت طولانی است البته درصورت فراگیری آن نیز فرهنگ حاکم بر جامعه ایران زمینهای را فراهم میکند که خانوادهها از این شیوه استقبال نکنند و ترجیح دهند امر ازدواج را با شیوه سنتی آن پیگیری کنند. وی میافزاید: «فضای مجازی مجال خوبی برای افرادی است که به دلایلی منزوی شدهاند و قادر به برقراری ارتباط اجتماعی صحیحی نیستند. بسیاری از افراد در ارتباط چهره به چهره قادر به ارایه پرسشهای خود نیستند از همینرو فضای مجازی در این زمینه نیز راهگشاست. البته این نقاط مثبت به دلیل بیبرنامگی و نبود مدیریت به نقطه ضعف تبدیل شده است.»
سالاریفر اظهار میکند: «از آنجا که شناخت افراد در فضای مجازی نسبت به یکدیگر چهره به چهره نیست، بسیاری از کاربران درصدد فریب همدیگر برآمده و به ارایه اطلاعات غیرواقعی میپردازند که این روند نه تنها به ازدواج منجر نشده بلکه تبدیل به موضوعی سرگرمکننده میشود که بیتوجهی به آن آسیبهای زیادی را به دنبال دارد.»
بیشترین افرادی که از طریق همسریابی اینترنتی مبادرت به آغاز آشنایی میکنند شامل گروههایی هستند که محدودیتهایی دارند.
این کارشناس دینی درباره ارایه راهکار درباره کاهش آسیبهای همسریابی اینترنتی میگوید: «ایجاد محدودیت در برخی سایتها یکی از این راهکارهاست به این معنی که گزینه همسریابی در همه پایگاههای اینترنتی موجود نباشد و تنها برخی از سایتهای دینی و فرهنگی از این امکان برخوردار شوند همچنین پرهیز از ارتباط مجازی طولانیمدت را نیز باید دیگر راهکار دانست به طوری که پس از آنکه کاربران اطلاعات مقدماتی را از یکدیگر کسب کردند، شرایط آشنایی چهره به چهره آنها تحت نظر خانواده فراهم شود تا رابطه مجازی محدود به مدت کوتاهی شود».
تعداد زیادی از زوج ها در تلاش هستند تا به هر طریقی که می شود شادی، خوشی و رضایت مندی را در زندگی مشترکشان بیدار نگه دارند. عوامل بسیار زیادی وجود دارند که می توانند به راحتی زندگی جنسی انسان ها را تحت الشعاع قرار دهند؛ مثل: برنامه های سخت کاری، نگهداری و مراقبت از فرزندان، افزایش سن و ....
بدون وجود صمیمیت فیزیکی، چه چیز می تواند شما دو نفر را همچنان نزدیک به هم نگه دارد؟ شاید با خود بگویید چیزهایی شبیه به: مرور خاطرات گذشته، دوستان، اقوام و خیلی چیزهای دیگر. ولی به راستی عشق تا چه اندازه می تواند در زندگی مشترک مهم باشد؟
بوسه = زندگی شیرین
قابل باور است که برخی میگویند بالا رفتن سن، باعث از بین رفتن حس رضایتمندی در رابطه جنسی می شود. به همین دلیل روند طبیعی زندگی از جمله داد و فریاد کردن فرزندان، و یا برنامه های شلوغ کاری نباید به هیچ وجه مانع سلامت روانی زوجین و امتناع ورزیدن هر یک نسبت به برقراری رابطه جنسی با دیگری شود. مسائل جنسی از اهمیت چشمگیری برخوردار هستند. مخصوصا زمانی که شما تعهد دارید تا در هیچ کجای دیگر سراغ آنها نروید. برای داشتن یک زندگی سالم، هر دو طرف باید بر روی ارتباط خود کار کنند. اما در اینجا یک راز کاملا سری هم وجود دارد:
و آن چیزی نیست جز "بوسیدن".
به نظر می رسد زن و شوهر ها پس از ازدواج به اندازه دوران نامزدی یکیدیگر را نمی بوسند. بدون هیچ شکی باید این کار را انجام دهند. چه چیز بهتر از بوسه ای از لبها می تواند یک زندگی را از خطر نابودی نجات دهد؟
"هر کاری می توانید انجام دهید"
در حقیقت هر زندگی مشترکی بدون توجه به این مطلب که در آغاز تا چه حد داغ و پرحرارت بوده، پس از مدتی هیجان اولیه خود را از دست می دهد. در این حالت برقراری رابطه جنسی به کمترین میزان خود می رسد. البته اگر در طول این دوره دو طرف از طرق دیگر بتوانند نزدیکی موجود را حفظ کنند، مشکل حادی به وجود نخواهد آمد.
اما شادی و رضایتمندی از آمیزش، زمانی به طور کلی از زندگی مشترک محو میشود که زوجین یکدیگر را در انتهای لیست اولویت هایشان قرار دهند و با هم مانند هم اتاقی رفتار کنند و نه بیشتر. اغلب در این زمان اگر رابطه جنسی هم برقرار شود، بیشتر به خاطر مرتفع کردن نیازهای جنسی است و طرفین هیچ اهمیتی به مهر و محبتی که می تواند از این طریق ایجاد شود، نمی دهند.
دیگر برایشان لبخند زدن با هم معنایی ندارد، برای عاطفه و مهربانی ارزش قائل نیستند و فراموش می کنند که به چه دلیل با هم ازدواج کرده و تعهد و سرسپردگی به یکدیگر داده اند.
آقایون چه ازدواج کرده باشند چه نباشند، نیاز به برقراری رابطه جنسی دارند. خانم ها بسیار احساساتی بوده و علایق خاصی دارند: آنها شهوت طلب هستند و دوست دارند دیگران نشان دهند که خواهانشان هستند. ولی نظر آنها در مورد آمیزش با شوهرانشان؟
عقیده آنها چیزی جز این نیست: می خواهند بخواهند نمی خواهند نخواهند! تنها چیزی که در مورد متاهلین وجود دارد این است که نیازهایی داریم و هر طور شده کاری می کنیم تا بتوانیم آنها را براورده سازیم. شما به هیچ وجه نباید از نیازهای ذاتی خود خجالت بکشید؛ شما ازدواج کرده اید تا احساسات و نیازهای وجودیتان را با فرد دیگری در میان بگذارید و اگر بخواهید بار تمام این موارد را به تنهایی به دوش بکشید، چیزی نخواهد گذشت که حلقه مشترک شما از هم پاشیده شود. در زندگی مشترک اگر یک کمی بیشتر تلاش کنید تا نیازهای طرف مقابل را براورده سازید جای دوری نخواهد رفت.
یک زندگی زمانی موفق است که بین نیازهای عقلی، روحی و جسمی تعادل کامل برقرار باشد. خوب این سوال مطرح می شود که: کدامیک از این سه مورد نقش حساس تری در "بهتر" و یا "بدتر" کردن زندگی دارد؟ س؟ک؟س و شهوت جزئی از هر رابطه ای است و می توان آنرا به راحتی بدست آورد، اما دو مورد دیگر نیاز به صمیمیت و ارتباط بیشتری دارند. زمانی که برقراری رابطه جنسی در خطر باشد، دیگر هیچ فرصتی برای موارد دیگر باقی نمی ماند، چه برسد به اینکه بخواهید به رشد و شکوفایی عقلی و روحی نیز برسید. هنگامیکه سن انسان ها افزایش پیدا می کند، تغییر و تحولاتی در فیزیک بدنشان رخ می دهد. اما ایا این تغییرات باید در زندگی جنسی و احساسی نیز تاثیر بگذارد؟! به همین دلیل در اولین سال های ازدواج زوجین باید سعی کنند که بهترین دوست های هم باشند، نسبت به هم علاقه پیدا کنند، و یکدیگر را تحریک نمایند؛ دلیل تمام این کارها تنها این است که س؟ک؟س خیلی جلوتر از عشق و محبت در رابطه به وجود می آید و اگر بتوانید با موفقیت کامل از پس آن برایید، متوجه خواهید شد که زندگی مشترک معنای عمیقی دارد و فقط پیر شدن در کنار یک شریک زندگی نیست.
"همه چیز به نزدیکی و صمیمیت باز می گردد" س:ک:س در زندگی مشترک اهمیت زیادی دارد. می توانید از تمام متاهلین بپرسید که کدامیک حاضر است به زندگی مشترکی که در آن خلا جنسی وجود دارد، ادامه دهد. برخی از افراد از اینکه نمی توانند به حد دلخواه با شریک زندگی خود ارتباط جنسی برقرار کنند، راضی نیستند و طرف مقابل تصور می کند: "که مسئله مهمی نیست، فقط س:ک:س است" اما برای فردی که خواستار این رابطه است، اهمیت دارد. آمیزش تنها رسیدن به رضایت جسمی نیست، بلکه احساس خواسته شدن، ارتباط نزدیک، و دوست داشتن در آن وجود دارد. زمانی که چنین سوء تفاهم هایی به وجود می آید، صمیمیت و نزدیکی از تمام سطوح زندگی رخت بر می بندد. زوجین گذراندن وقت در کنار یکدیگر، در آغوش گرفتن، صحبت کردن با هم، و خندیدن به جوک های یکدیگر را فراموش کرده و در برخی موارد آنرا به طور کلی متوقف می کنند. تنفر، دشمنی و فاصله زیاد جای دوستی و عشق را میگیرد. این امر زندگی مشترک شما را در خطر خیانت و یا طلاق قرار می دهد؛ اما نقطه امیدواری اینجاست که صرفنظر از عوامل کاهش ارتباط جنسی، چه به دلیل مسائل بیولوژیکی باشد چه به خاطر مسائل شخصی، یک مورد کمکی وجود دارد و آن هم خواست و اراده شماست. اگر واقعا بخواهید که یک زندگی سرشار از مهر و محبت را دنبال کنید، به راحتی می توانید این کار را انجام دهید.
"س:ک:س ، عشق را زنده می کند" س ک س مانند یک چسب می تواند رابطه دو نفر را همچنان متصل به هم نگه دارد. اگر یکی از طرفین و یا هر دوی آنها به نارضایتی جنسی برسند، به راحتی از ارتباط با هم خسته می شوند و بدون اینکه خودشان متوجه شوند از هم فاصله میگیرند. ممکن است به دلایل دیگر با هم بحث و جدل راه بیندازند، غافل از اینکه دلیل اصلی تمام این بگو مگوها و کشش ها نداشتن رابطه سالم جنسی است. هر چقدر نفاق و ناهماهنگی در رابطه زناشویی افزایش پیدا کند دو طرف میل کمتری نسبت به برقراری رابطه جنسی با یکدیگر پیدا می کنند. این جر و بحث ها یک دور تسلسل را به وجود می آورند که نه تنها زندگی جنسی، بلکه خود ارتباط را نیز تحت الشعاع قرار میدهند. یکی دیگر از عواقب زندگی فاقد ارتباط جنسی این است که پس از مدتی هر گونه ارتباط فیزیکی متوقف می شود. در آغوش گرفتن و بوسیدن، هیچ گاه نمی تواند جای س:ک:س را بگیرد اما، چنین معاشقههایی به نوبه خود در افزایش صمیمیت مهم هستند و به برقراری رابطه سالم زناشویی کمک می کنند. اگر زن و شوهر نسبت به هم رفتاری شبیه به دو هم اتاقی را پیدا کنند، پس از مدتی برای هر دو نفر دلیل با هم بودنشان سوال برانگیز می شود. به خاطر تمام این دلایل، برای زوجین در هر سنی که باشند، مهم است که در این زمینه فعال باشند و شعله های اتش عشقشان را فروزان نگه دارند. اگر اتش ارتباط جنسی به طور کامل خاموش شود، هر چند آهسته اما یقینا ارتباطشان نیز از بین خواهد رفت .